شهادت زیباست
خون بهای امام حسین(علیه السلام)

خون امام حسین علیه السلام

در بحارالانوار از حضرت امام حسن عسكرى(عليه‎السلام) روايت شده که فرمود: شخصى، مردى را خدمت امام زين العابدين(عليه‎السلام) آورد و ادعا كرد كه آن مرد پدرش را كشته است. قاتل در خدمت حضرت اعتراف كرد امام حكم به قصاص فرمود ولى از آن شخص درخواست بخشش كرد تا به ثواب عظيمى نايل گردد، ولي مدعى راضي به گذشت نبود .

امام سجاد(عليه‎السلام) فرمود: اگر به خاطر مي‎آورى كه اين مرد بر تو حقى دارد به واسطه ي آن حق از او بگذر. عرض كرد بر من حقى دارد ولى به آن اندازه نيست كه از خون پدرم به سبب حقى كه دارد بگذرم. حضرت فرمود پس چه مي‎كنى؟ گفت قصاص مي‎كنم ولى اگر مايل به ديه و خون بها باشد با او مصالحه خواهم كرد و او را مى‎بخشم.

امام پرسيد حقش چيست؟ عرض كرد يابن رسول الله اين مرد به من توحيد و نبوت حضرت محمد (صلى الله عليه و آله) و امامت ائمه(عليهم‎السلام) را تلقين و تعليم نموده است .

 

حضرت زين العابدين(عليه‎السلام) با تعجب پرسيد: اين حق برابرى با خون پدرت نمي‎كند؟ به خدا قسم اين عمل با خون تمام مردم روى زمين از پيشينيان و آيندگان غير از انبياء و ائمه(عليهم‎السلام) برابرى دارد، چون در دنيا چيزى نيست كه در مقابل خون انبياء و ائمه به آن قناعت نمود

*(لطفا نظر بدهید باتشکر تیم اهل قلم)*

:: موضوعات مرتبط: شهادت , امام حسین علیه السلام , محرم , ,
:: برچسب‌ها: شهادت زیباست , شهادت شیرن , خون بهای امام حسین , شیرن تر ازعسل , شهادت , شهید , زندگی , شهادت زیباتراززندگی , shahadatzibast , sahadat , , :: ادامه مطلب
نویسنده : محمدرضادلاویز
تاریخ : دو شنبه 27 آبان 1392
محرم و نامحرم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين و الصلوه و السلام علي محمد و آله الطاهرين

حمد خداي راست که از جهت مصالح ، بعضي از زنان را بر بعضي مردان محرم و ازدواج با آن ها را حرام و بعضي از زنان را نامحرم و ازدواج با آن ها را حلال دانسته اما بعد از حمد و ثناي پروردگار مدتي مايل بودم رساله اي راجع به زن هاي محرم و نامحرم بنويسم . بحمدلله توفيق نصيب شد که 60 مسئله و 3 موضوع در اين رساله نوشته شود . اما بايد چند نکته را قبل از اين که رساله را شروع کنم يادآور شوم .

1- هر مسئله اي که در اين رساله بيان کرده ام با توجه به آيات و رواياتي بوده که مربوط به موضوع ماست .

2- آدرس روايات و آيات در آخر رساله بيان شده آن هم به دليل تفصيل آن ها بوده که فقط آدرس روايات در کتب مربوطه آمده و همچنين در مورد آيات که نام سوره و شماره آيه بيان شده

3- به دليل مفصل بودن اين بحث ممکن است بعضي از مسائل تکرار و يا حتي جا مانده باشد .

 

*(لطفا نظر بدهید باتشکر تیم اهل قلم)*

:: موضوعات مرتبط: حجاب , ,
:: برچسب‌ها: محرم و نامحرم , نامحرم , محرمیت , محرم , نامحرم , شهادت , حجاب , حجاب وعفاف , عفاف , حجاب زیباست , حجاب فرهنگی , , :: ادامه مطلب
نویسنده : محمدرضادلاویز
تاریخ : سه شنبه 30 مهر 1392
شهادت عزت ابدی

نمیدونم تا حالا شده دلتون برای یه چیز پر بکشه یا نه ؟!
تا حالا شده که فکر کنید تو این لحظه بایدجای دیگه ای باشید یا نه ؟!
اما برای من شده ، دلم میخواد برم .میدونی کجا
اگر تو هم میای بسم الله ، آره دل میگه برو و تو  هم باید دنبالش بری
دلم میخواد برم تا فکه ، شلمچه ، چزابه ، پادگان حمید ، بستان ، اروند و ….
جایی که بوی شهدا میده
اصلا شده تا بحال یه چیزی به  یه سمتی جذبت کنه ؟؟!!
من برم به شهیدا چی بگم ؟!
بگم تو خیابون دارن رو خونتون پا میذاریم ؟؟!!
بگم عکستون رو میبینیم و عکستون عمل میکنیم ؟
آخه چی بگم ؟

*(لطفا نظر بدهید باتشکر تیم اهل قلم)*

:: موضوعات مرتبط: شهادت , بهشت , ,
:: برچسب‌ها: شهادت عزت ابدی , شهادت , شهادت باولایت , سیدعلی خامنه ای , , :: ادامه مطلب
نویسنده : محمدرضادلاویز
تاریخ : چهار شنبه 10 مهر 1392
شهید رجایی

زندگی رجايي از زبان رجايي (دوران كودكي)


من محمد علي رجائي كه در سال 1312 در قزوين در خانواده‌اي مذهبي متولد شدم. پدرم شخصي پيشه‌ور بود و مغازة‌ خرازي در بازار داشت كه از اين طريق امرار معاش مي‌كرديم. در سن 4 سالگي پدرم را از دست دادم و مسئوليت اداره زندگي ما به عهدة مادرم
وبرادرم كه در آن موقع 13 سال داشت، مي‌افتاد. مادرم با تلاش و كوشش و حفظ حيثيت شديد خانوادگي در بين همة فاميل، ما را با يك وضع آبرومندانه‌اي اداره مي‌كرد و براي ادارة‌ زندگيمان به كارهاي خانگي كه آن موقع معمول بود، مثل شكستن بادام و گردو و فندق
و از اين قبيل كارها مي‌پرداخت. تنها دارائي قابل ملاحظه ما يك منزل كوچك بود كه آن هم از دوران حيات پدرم برايمان باقي مانده بودو آن منزل زيرزميني داشت كه مادرم با تلاشي پيگير در آن زيرزمين اقدام به پاك كردن پنبه و به طوري كه عرض كردم هسته كردن
بادام و گردو و .... زندگيمان را به طرز آبرومندي اداره مي‌كرد. اغلب اوقات سرانگشتانش ترك خورده بود. برادرم هم در همان سن و سال كار مي‌كرد و در حد متعارفي كه مي‌توانست كمكي به ادارة زندگي مي‌كرد.

*(لطفا نظر بدهید باتشکر تیم اهل قلم)*

:: موضوعات مرتبط: شهیدرجایی , ,
:: برچسب‌ها: شهید رجایی , شهادت , رشادت , زندگینامه شهیدبهشتی , رجایی , شهادت رجایی , شهادت ورجایی , , :: ادامه مطلب
نویسنده : محمدرضادلاویز
تاریخ : چهار شنبه 10 مهر 1387

تعداد صفحات : 14
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 14 صفحه بعد